دنیــــــــای آبتیــــن
آبتین وعروسکش
هی پسری که کار امروزت بازی با دل دختراس........... عشق را وقتی احساس کردم که ديدم: و ميخواست آن را شيرين کند...!!!
که باورمون نمیشه از طرف اون بوده اینجاست که میگیم عجب شانسی آوردم!!!
فرهاد تیشه میزد تا نشنود صدای مردمانی را
اولــی رو کـه اشــتـبـاه بـــسـتی،... ــا آخـــرش اشـــتـبـاه مـــیـری! کـه رســیـدی بـه "آخــــرش"...!
بایدمدام یادت باشدکه چقدر زجرکشیدی تا رسیدی، وقتی رسیدی باید حواست باشد،...
میترسم از سیاهی خویش و سپیدی دستانش... میترسم ازحقیقت تلخ دنیایم که درگیرشود بارویاهایش... اما باز مینشینم گوشه ای و دست به آسمانم، ابری از معجزه ی بودنش ببارد در بیابانم...
همه اینها روزی زیبایی
و دیدن اشکاشون حس شاخ بودن بهت میده
.
.
.
.
.
.
.
فردا پدر خواهی شد و اشکهای دخترت کمرتو میشکونه
خود را از دست میدهند
به برهنگی روحی نگاه کن
که در مقابلت با عظمت ایستاده
طراح : آبتین ـ |